-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:40537 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:22

خداوند از همان ابتدا حضرت محمد(ص) را به عنوان پيامبر برگزيده، اين سؤال براي من پيش آمد كه چرا ما را مثلاً به عنوان پيامبر يا فرشته نيافريده يا برنگزيده است؟ مگر خداوند خودش تعادل را برقرار بين همه نكرده است، پس از همان اول تعادل برقرار نشده است.



از نحوه سؤال بر ميآيد كه سؤال كننده، برگزيده شدن پيامبر يا پيامبران الهي را به اين مقام و يا فرشته آفريده شدن فرشتگان را، نوعي تبعيض ناروا و خلاف عدل پنداشته و آن را مورد اعتراض قرار داده است. اما آيا به راستي انتخاب و گزينش پيامبر و امام به مقام نبوت و امامت و اختصاص آنان به اين مناصب الهي، نوعي تبعيض ناروا و كار خلاف عدل است كه از ساحت ربوبي به دور باشد يا نه؟

بنا به دلايلي كه وجود دارد، اين گزينش و انتصاب، گرچه صددرصد خدايي بوده و مستقيماً توسط خداوند صورت گرفته است، ولي هرگز بدون ملاك و معيار نبوده تا تبعيض ناروا باشد و خلاف عدل به شمار آيد؛ زيرا:

1- در اين كه بشر به رهبري الهي و هدايتهاي معصومانه آنان و نيز قوانين آسماني نيازمند ميباشد، شكي نيست. اين نياز، سبب شده تا خداوند انبيا و دين را ارسال كند. بنابراين در ضرورت اصل نبوت و امامت به حكم عقل و به اقتضاي برهان حكمت و لطف - كه مورد قبول همه حكما و متكلمان الهي است - ترديدي وجود ندارد، اگر سخني است در مصداق است{P- ر.ك: نبوت، شهيد مطهري، ص 13 - 68 ؛ كشف اطراد في شرح تجريد؛ الاعتقاد، متن از خواجه نصير طوسي و شرح از علامه حلي و تصحيح و تعليق حسنزاده آملي، ص 346 - 348، انتشارات جامعه مدرسين، قم؛ تفسير موضوعي، جوادي آملي، ج 6، ص 94، نشر فرهنگيرجاء. P}

كه چه كسي پيامبر شود.

2- نبوّت و امامت، جزو مناصب و رسالتهاي الهي است كه مسؤوليت و تكليف بسيار سنگيني براي پيامبران و امامان به همراه دارد و جز با تحمل زحمتها و مشقتهاي طاقتفرسا و كمرشكن قابل انجام نبوده و نيست.

از اين رو، در آن تبعيض معنا ندارد؛ زيرا تبعيض در پاداش بدون استحقاق معنا دارد نه در اعطاي مسؤوليتهاي طاقتفرسا و كمرشكن كه آرامش و قرار را از رسولان وامامان گرفته و سرانجام با تحمل سختترين شكنجهها و زحمتها، بيشتر آنان جانشان را نيز در اين راه از دست دادهاند و به شهادت رسيدهاند.

البته با توجه به همه رنجها، مصيبتها، شكنجهها و جانفشانيهاي پيامبران و امامان(ع) در راه انجام رسالتهاي الهي، طبيعي است كه استحقاق پاداشهاي بس بزرگ را نيز پيدا كنند و در مرتبه بسيار بالاي محبوبيت و قرب الهي قرار گيرند. امإ؛ّظ اين معنا كجا و برگزيدنشان براي نبوّت و امامت كه صرف مسؤوليت خطر و بسيار خطرساز است، كجا! زيرا اگر آنان ذرّهاي در انجام رسالت كوتاه ميآمدند، مورد غضب الهي قرار ميگرفتند.

{P- چنان كه به گواهي آيات قرآن از جمله آيات 27 - 28 سوره جن مراقبان الهي، پيامبران را مراقبت ميكردند تا آگاه شوند، آيا آنان رسالتهاي الهي خود را به خوبي انجام ميدهند يا نه؟! P}

3- چنان كه اشاره شد نبوّت و امامت از مناصب و شؤون الهي است. و ربطي به انسانها ندارد تا در آن نظر دهند؛ و خدا داناتر است كه رسالت خودش را در كجا قرار دهد و چه كسي را شايسته اين مقام و منصب بداند. چنان كه خود در قرآن كريم به اين حقيقت تصريح كرده و ميفرمايد:



»اَللّهُ اَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ«(انعام / 124)

خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد!

از سوي ديگر، ما خداوند را عادل و حكيم عليالاطلاق، عليم، غفور و رحيم ميشناسيم و به چنين خدايي اعتقاد داريم. از اين رو، گرچه در نظام هستي تفاوت هست و بايد هم باشد تا نظام زندگي بشر پا بگيرد، ولي به طور حتم در جهان آفرينش تبعيض و پارتي بازي - آن گونه كه ميان انسانها رايج است - وجود ندارد؛ زيرا با عدالت و حكمت خداوندي سازگار نيست.

{P - ر.ك: عدل الهي، شهيد مطهري، ص 114 - 130، انتشارات صدرا P}

4- افزون بر همه اينها، دقت در تعابير قرآني درباره پيامبران الهي نشان ميدهد كه اعطاي نبوت و امامت به آن بزرگواران، بدون داشتن شايستگي لازم و بدون حساب نبوده است؛ بلكه پيامبران و امامان(ع) بر اثر شايستگي و لياقتي كه از خود نشان دادهاند به اين مقام نايل شدهاند. اين شايستگيها همان است كه در مقام »عبد« تجلي كرده است. و در سراسر قرآن كريم{P - نبوت، شهيد مطهري، ص 29. P}

درباره پيامبران به كار برده و آنها را به داشتن اين مقام تحت عناوين: »عبادنا المؤمنين«، »عبادالله المخلصين« و مانند آن ستوده است. يا درباره پيامبران اولوالعزم مانند موسي(ع) آمده: »انه كان مخلصاً و كان رسولاً نبياً« يا درباره ابراهيم(ع) فرموده:{P - از جمله آيات، عبارتند از: صافات، آيات 40، 74، 81، 111، 122، 128، 132، 160، 169 و 171. P}

{P - مريم، آيه 51. P}

»انه كان صديقاً نبياً« و يا درباره پيامبر اكرم(ص) دستور دادند تا در تشهد نماز بگوييم: »وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ«.

{P - مريم، آيه 41. P}

روشن است تقديم واژههاي »مخلصاً«، »صديقاً« و »عبد« بر نبي و رسول اين پيام را ميرساند كه پيامبران پس از آن كه در اثر بندگي و اطاعت خدا به مقام اخلاص، صدق و عبوديت كه بالاترين مرتبه ايمان و كمال معنوي انسان است، رسيدهاند، شايسته مقام نبوت و رسالت شدهاند؛ و به ويژه توصيف پيامبر اكرم(ص) به بندگي خدا، بيان اساسيترين صفت روحي و اخلاقي آن حضرت است كه در اعلي مرتبه عبوديت قرار داشته است و لذا شايسته منصب رسالت خاتم و دين جاويد و جهاني شده و ظرفيت تحمل سنگينترين بار امانت - كه ابلاغ دين جاوداني اسلام براي بشريت بوده است - را در آن حضرت ايجاد كرده است.

{P - ر.ك: ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمد تقي جعفري، ج 11، ص 153 - 107، دفتر نشر فرهنگ اسلامي. P}

همچنين واژه »اصطفاء« و واژههاي همخانواده آن كه درباره پيامبران به كار رفته است، نشانگر شايستگي آنان براي اين{P - ر.ك: حج، آيه 75؛ آل عمران، آيات 33 - 34، اعراف، آيه 144. P}

مقام و برگزيده شدن است؛ زيرا »اصطفاء« حاكي از صافي درون و پاكي نفس آن انسانهاي برگزيده است و ميرساند كه پيامبران از هرگونه كدورت قلب، طغيان نفس، شرك و نفاق، صاف و مبرا هستند و در اثر اين صافي و پاكي درون و نيكوكاري، شايسته مقام نبوّت شدهاند. بنابراين، پيامبران والاترين و بهترين انسانهاي روي زميناند كه به مقام رسالت و نبوت{P - تفسير موضوعي، جوادي آملي، ج 6، ص 89 - 90؛ نبوت، شهيد مطهري، ص 29. P}

رسيدهاند.

5- گرچه پيامبر يا رسول شدن هرگز به اختيار انسانها نبوده است، اما در علم و عمل پيش رفتن و به مقام »عالم آل محمد(ص)« رسيدن در حيطه عمل انسان است. چنان كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: »علماي امت من مانند انبياي بنياسرائيلاند.« يا فرمود: »خدايا جانشينان مرا درود و رحمت فرست، آناني كه پس از من ميآيند و به نشر احاديث و{P - بحارالانوار، ج 2، ص 22، بيروتي. P}

معارف دين من ميپردازند.«

{P - وسائل الشيعه، شيخ حرعاملي، ج 18؛ كتاب القضاء، ابواب صفات القاضي، باب 8، حديث 50، ص 65، احياء تراث عربي، بيروت؛ براي تحقيق بيشتر ر.ك: خاتميت، شهيد مطهري، ص 38 - 39 و 120 - 131. P}



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.